کلک مسیحا

خوشنویسی

کلک مسیحا

خوشنویسی

اصول دوازده گانه خوشنویسی

قواعد یا اصول دوازده‌گانه خوشنویسی قواعدی است که در اغلب خطوط رایج درخوشنویسی اسلامی به ویژه در خطوط ششگانه و خط نستعلیق به‌کار برده می‌شود. تنظیم این قواعد که بیش از هزار سال دوام یافته و اعتبارش را حفظ کرده به ابن مقله بیضاوی شیرازی (شوال ۲۷۲- ۳۲۸ قمری/ مارس ۸۸۶ -۹۴۰ میلادی)، وزیر ایرانی عباسیان به کمک برادرش ابوعبدالله حسن در اواخر سده سوم و اوایل سده چهارم هجری نسبت داده می‌شود.

ابن مقله با تکمیل و دسته‌بندی خط‌های مختلفی که در میان کاتبان و خوشنویسیان آن زمان رواج داشت و گفته می‌شود که در آن زمان بسیار متنوع شده بود، خطوط را تحت ضابطه در آورد. آنان پایهٔ خطوط را بر سطح و دور نهادند یعنی میزان خطوط یا حرکات مستقیم یا منحنی. ابن مقله با مهندسی کردن ابعاد حروف و تعیین اساس قواعد دوازده‌گانه در خط،خوشنویسی و اندازه حروف را براساس نقطه سنجید. او برای هر خط طول الف و اندازه یک حرف دایره‌ای شکل را مبنا قرار داد.

قواعد یا اصول دوازده‌گانه خوشنویسی گام مهمی در ارتقاء نگارش حروف با خط خوش به هنر خوشنویسی و ممتاز کردن این خوشنویسی اسلامی از این هنر در نزد سایر ملل به‌شمار می‌رود.

همچنین ابن مقله از دسته بندی خط‌های موجود، خطوطی را معرفی کرد که به خطوط ششگانه یا اقلام سته معروف شدند. این خطوط عبارتند از: مُحَقَق، ریحان، ثلث، نسخ، رقاع وتوقیع. وجه تمایز این خطوط در اختلاف شکل حروف و کلمات و همچنین نسبت سطح و دور در هر کدام می‌باشد. او برای این خطوط قواعدی وضع کرد که به اصول دوازده‌گانه خوشنویسی معروفند و بعدها در خطوط ابداعی دیگر نیز همین اصول بکار رفت و تا ه امروز اهمیت خود را حفظ کرده است.

این اصول دوازده‌گانه عبارتند از: ترکیب، کرسی، نسبت، ضعف، قوت، سطح، دور، صعود مجازی، نزول مجازی، اصول، صفا و شأن.

  • قاعدهٔ اصول: به معنی حسن نگارش حروف و استحکام آنها از جهات: قوت، ضعف،سطح، دور، صعود، نزول، سواد، بیاض و ارسال است.
  • قاعدهٔ نسبت یا تناسب: بدین معنی که حروف و شکل‌های مشابه هم، در همهٔ موارد به یک اندازه باشند.
  • قاعدهٔ ترکیب: یعنی آمیزش و درکنارهم قرار گرفتن هماهنگ و دلپذیر حروف، کلمات، جمله‌ها و سطرها با یکدیگر به گونه‌ای که از حسن ترکیب برخوردار باشد.
  • قاعدهٔ کرسی: یعنی نوشتن با توجه به خط کرسی انجام شود.

دو اصطلاح «صفا» و «شأن» صفت خطی است که به مرحلهٔ کمال رسیده باشد و پس از سال‌ها تمرین و مهارت در خوشنویسی پدید می‌آید در توصیف این دو گفته‌اند:

  • صفا: حالتی است که طبع را شاد و چشم را روشن سازد.
  • شأن: کیفیتی است از خط که چون پدید آید خطاط به نگریستن در خط مجذوب شود و احساس خستگی نکند.

ابن مقله قواعد خوشنویسی را به دو بخش تقسیم کرده‌است:

  • حسن تشکیل: که از قاعدهٔ اصول و نسبت از آن پدید می‌آید.
  • حسن وضع: که قواعد ترکیب و کرسی از آن استفاده می‌شود.

بعد از ابن مقله خوشنویسان دیگری نیز به‌تدریج این اصول را گسترش دادند. ابن بوّابهنرمند دیگری بود که تقریباً یک سده پس از ابن مقله در تکامل این قواعد کوشید. او در ضمن به‌کار بستن قواعد دوازده‌گانه، با دقت در تراش قلم و انتخاب مرکب و نیز با تربیت شاگردان متعدد در تکمیل اقلام ثلث و نسخ و رقاع تأثیرگذار بود. برخی سنجش حروف با میزان نقطه را به ابن بواب نسبت می‌دهند.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد