کلک مسیحا

خوشنویسی

کلک مسیحا

خوشنویسی

     

بی شک یکی از بزرگترین دستاوردهای هنری مسلمین در طول تاریخ اسلام پیدایش و تکامل خطوط اسلامی است.

در طی این سیر تکاملی تاثیرگذارترین و زیباترین این خطوط، نستعلیق است که به همین جهت به نام عروس خطوط اسلامی شهرت یافته است.

در سده هشتم هجری با بهره گیری از دو خط نسخ و تعلیق خط ایرانی- اسلامی به وجود آمد که با ذوق وسلیقه ی ایرانی بیش از خطوط دیگر سازگاری داشت.

ذوق ایرانی از طرفی و مسائل کاربردی خوشنویسی از طرف دیگر نستعلیق را وسیله ای آرمانی برای کتابت دیوان های شعر و متون ادبی ساخت که با بهره گیری از دو عامل ذکر شده در اندک زمانی برای خود جایگاهی خاص پیدا کرد که می توان آن را یکی از بزرگترین دستاوردهای بصری مسلمین بشمار آورد.

باوجود ارزش و اعتبار این هنر ارزنده در تاریخ و چگونگی پیدایش آن به صفحاتی از تاریخ بر می خوریم که چندان واضح نیست و همین مطلب باعث ابهام و بعضاً اشتباه در شناخت گذشته ی آن گشته است.

در چگونگی پیدایش نستعلیق در کتب مختلف به نام واضع الاصل میرعلی تبریزی بر می خوریم که این انتساب به دلیل شعری است که در کتاب صراط السطور سلطانعلی مشهدی (841-926) آمده است که می نویسد:

             نسخ تعلیق اگر خفی وجلی است

                                           واضح الاصل خواجه میرعلی است

            تا که بوده است عالم و آدم

                                             هرگز این خط نبوده در عالم

          وضع فرمود او به ذهن دقیق

                                             از خط نسخ و زخط تعلیق

در کتب دیگرهم از همین مرجع به علت نزدیکی زمانی سلطانعلی مشهدی (841-926) به زمان حیات خواجه میر علی تبریزی (فوت 850) استفاده شده است.

حال آنکه با دیدی عمیق تر به نکته ای بر می خوریم که جای کنکاش بیشتر دارد.

اول آنکه در تطبیق زمان حیات میرعلی تبریزی و سال پیدایش نستعلیق به اشکالی بر می خوریم که محقق توانا آقای احمد سهیلی خوانساری در مقدمه ی کتاب گلستان هنر تالیف قاضی میر احمد ابن شرف الدین حسین منشی آن را مطرح کرده اند که به دلیل اهمیت موضوع عیناً از کتاب یاد شده آن را نقل می کنیم، ایشان می نویسند:

هر چند نوشته اند که واضع آن میرعلی بن حسن تبریزی می باشد و او را سلطانعلی مشهدی در صراط السطور واضع الاصل خوانده و در اکثر ماخذ کهنسال این قول تاییدشده، لکن مدارکی وجود دارد که این عقیده را رد می کند.

1-تاریخ وفات میرعلی تبریزی واضع خط نستعلیق را سال 850 ضبط کرده اند اگرعمروی رادر حدود 70 سال فرض کنیم قاعدتاً باید ولادت او در حدود سال 780باشد چنانچه این فرض و تصور صحیح باشد، باید سن واضع خط نستعلیق در زمان ابداع این خط بیست و یا بیست و پنج سال کمتر نباشد، یعنی حدود سال 805 در صورتی که آثار موجود نشان می دهد که خط نستعلیق قبل از پایان قرن هشتم در ایران رواج داشته  و بدان کتاب ها نوشته شده است.

2-کتاب هایی که در نیمه ی دوم قرن هشتم تحریر یافته نشان می دهد که این خط درسی سال آخر قرن هشتم رایج بوده است.

3-زمانی که خط نستعلیق در بغداد رونق یافته دو میرعلی تبریزی در بغداد می زیسته اند، یکی میرعلی بن حسن تبریزی ودیگر میرعلی بن الیاس باورچی تبریزی. از میرعلی ابن الیاس تبریزی مثنویات خواجوی کرمانی مورخ به سال 796 به خط نستعلیق در British Miuziom می باشد، لکن از میرعلی ابن حسن تبریزی اثری پیش از سال 800 در جایی سراغ نداریم.

باذکر این مطلب می توان گفت خط نستعلیق به صورتی نازیبا به مرور به وجود آمده و میرعلی بدان صورتی خوش داده است هم آنطور که ملاحظه می شود آقای خوانساری اثبات می کنند که از نظر زمانی خواجه میرعلی تبریزی نمی توانند واضع الاصل باشد. اما این که به دست چه کسی و یا کسانی به وجود آمده، مطلبی است ک باید به بخش هایی از کتاب ارزشمند تعلیم خط از تالیفات استاد دانشمند و فرزانه جناب استاد حبیب الله فضائلی توجه کرد که در باب پیدایش نستعلیق به نقل از کتاب کمال الدین جعفر بایسنقری می نویسد:

بباید دانست که نسخ تعلیق اصل او نسخ است جماعتی شیرازیان در آن تصرف کردند و کاف مسطح و ارسال اذیال سین و لام و نون* از او بیرون بردند و سین قوسی و کثرت مدات از خطوط دیگر در آوردند و غث و سمین *در او رعایت کردند و آن را خطی دیگر ساختند و نسخ تعلیق نام کردند و مدتی بر آن گذشت، بعد ازآن تبریزیان در آن طریق که شیرازیان وضع کرده بودند تصرف کردند و آن را اندک اندک نازک می ساختند و اصول و قواعد آن وضع می کردند تا نوبت به خواجه میرعلی تبریزی رسید و این خط را به کمال رسانید.

 و با توجه به تقدم کمال الدین جعفر بایسنقری نسبت به سلطانعلی مشهدی، قول بایسنقری می بایست به صواب نزدیک تر باشد، ازا ین جهت استاد فضائلی می نویسد:

از این بیان این نکته استفاده می شود که مخترع و واضع الاصل، جماعت است نه فرد و بدون مقدم بغته پیدا نشده بلکه در طول سال ها و به تدریج خود خودنمایی کرده است و فقط میرعلی آن را تحت اصول و قواعد به قالب صحیح نستعلیق ریخته است و قابل آن شده که در ردیف خطوط سته که در آن روزگار غیر از آنها را به رسمیت نمی شناختند قرار گیرد.

اما این که سلطانعلی مشهدی، میرعلی تبریزی را واضع الاصل خوانده و گفته است که این خط قبل از میرعلی در عالم نبوده و او از ذهن خود به وجود آورده است مبالغه است و خواسته با این بیان، اهمیت کار میرعلی را برساند و قول جعفر تبریزی اقوی دلیل و حجت قاطع است چه او به زمان میرعلی نزدیک تر و به اوضاع خط آن زمان آگاه تر از سلطان علی بوده است زیرا جعفر تبریزی به یک واسطه خط نستعلیق را از میرعلی فراگرفته و استاد اظهر تبریزی است که اظهر استاد سلطانعلی میباشد.

باتوجه به مطالب بالا و این نکته که اصولاً خط نستعلیق به نظر، خطی ابداع شده توسط یک شخص نمی آید و می بایست کاری دسته جمعی و گروهی باشد می توان نتیجه گرفت که خط نستعلیق در شیراز به دست جمعی از خوشنویسان ابداع و بعد به دست خواجه میرعلی به سیر تکاملی خود ادامه داد و قانونمند شد.

با امید آنکه با تحقیق و تعمق در تاریخ گذشته هنر ایران بتوانیم با شناخت بیشتر از آثار گذشتگان این میراث بزرگ فرهنگی را پاس بداریم و مقدمات نقد روانی و نقد تاریخی را در هنر خوشنویسی بیش از پیش فراهم کنیم، که جای آن در هنر خوشنویسی بسیار خالی است، برای کلیه خادمین فرهنگ ایران آرزوی توفیق و سربلندی از بارگاه حضرت باریتعالی را دارم.

یادداشتها:

-غث و سمین: قوت و ضعف

-اذیال سین و لام و نون: شمره های سین و لام و نون

-شمره: به انتهای دوایر گویند.


منبع سایت استاد علیرضا تل جنگانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد